من کیستم؟ آیا تنها یک مرد خطرناک؟!
کسی که همانند گرگ، شماری از دختران را به چنگال کشیده و درون دره افکنده؟
من کیستم؟
همان کسی که با ریا و بدکاری خوی گرفته؟
و یا آن کسی که با روشنی دشمنی میکند؟
هم اینک دفتر سیاه خود را باز میکنم.
و بر سیاهی ورق مینویسم…
تاریکی درون سینه.
سینهای که رحم را نمیفهمد و تا جان در بدن دارد دنیای شماری از دختران را به سرنوشتی نامعلوم دعوت کرده…
عسل دختری مهربان، امااز جنس انسانهای شجاع و کم سن و سال؛دختری که با ورود به دنیای تاریک مرد مرموز و خطرناک، سرنوشت خود را به سیاهی و تاریکی میکشاند.
و اما... در بین این تاریکیها قلبی که بیپروا برای مرد سیاه پوش میتپد.همین ماجرا باعث میشود، مجبور به پیمودن راهی شود که خطرناک است.
هم اینک مرد سیاه پوش، کسی که از دل تاریکیها بیرون آمده است، با انتخاب عسل دنیای خود را به سمت روشنی سوق میدهد و اما آیا این انتخاب دنیایش را چگونه تغییر میدهد؟
به عنوان اولین قلم نویسنده. قشنگ بود البته این رمانو قبلا خونده بودم 😊 باریکلا